روايتي خنده دار در صحيح بخاري
خوبه فبل از همه یه چیزی درباره ی صحیح بخاری بگم نویسنده ی این کتاب میگه من زمانی که می خواستم این کتاب رو بنویسم هفت صد هزار حدیث دستم بود از میان اینها فقط هفت هزارتا شون به نظرم صحیح میومد . حالا خداوکیلی انصاف به خرج بدین آیا اینی که براتون میگه واقعیت داره یا نه که بخاری تو کتاباش گفته این احادیث صحیح هستش حالا ببینیم ماجرا از چه قراره؟
در یکی از اعیاد جمعی از سیاحان یودانی در مسجد رسول خدا جمع شده بودند وبا اسباب لهو و لعب سر مردم را گرم می کردند رسول خدا به عایشه فرمود:میل داری تماشا کنی؟ عرض کرد بلی یا رسول الله حضرت اورا بر پشت خود سوار نمود به قسمی که سرش را از روی کتف آن حضرت کشیده و صورتش را به صورت مبارک پیامبر تکیه داد حضرت برای اینکه عایشه لذت بیشتری ببرد به آنها می گفت بهتر بازی کنید بعد از مدتی عایشه خسته شد و پیامبر اورا بر زمین گذاشت.
صحیح بخاری ج۲ ص۱۲۰ باب اللهو بالحراب به نقل از ابوهریره/صحیح مسلم ج۱ من باب الرخصه فی اللعب الذی لامعصیه
خداوکیلی این توهین به پیامبر نیست؟ شمارو به خدا انصاف بدین اگر درباره ی یکی از شماها همچین حرفی رو بگن چقدر ناراحت میشین مثلا بگن که در پشت مسجد مکی زاهدان بساط لهو و لعب بر پا بود و آقای عبدالحمید یکی از همسرانش را بر پشتش سوار کرد تا بازی آنهارو نگاه کنه و اونارو به بهتر بازی کردن ترغیب کنه کجای این روایات درسته شما بگین؟
حالا می خوام براتون یه ماجرایی رو از کتاب بخاری بیان کنم که وقتی چشمم بهش افتاد شاخ در آوردم و به باطل بودن این کتاب ایمان آوردم .
((روزی حضرت ملک الموت جهت قبض روح کردن حضرت موسی(ع) به خدمت آن حضرت رسید اون حضرت از شدت عصبانیت چنان سیلی به گوش ملک الموت زد که چشمش کور شد و بر صورتش فرو ریخت و از آن موقع به بعد بود که ملک الموت به صورت پنهانی مردم را قبض روح کرد تا دوباره سیلی نخوره))
صحیح بخاری ج ۱ ص۱۵۸ و در جلد ۲ ص ۱۶۳/مسند احمد حنبل ج۲ ص۳۱۵/محمد بن جریر طبری ج ۱ به نقل از ابو هریره
آیا هیچ عقلی قبول می کند که پیامبر اولوالعزمی مانند موسی(ع) اینقدر خشن باشد و از فرمان خدا که قبض روح کردن موسی توسط حضرت ملک الموت بوده اطاعت نکرده از هیچ آدم جاهلی همچین کاری بر نمی آید .
همه ی اینا برای این بود که به شما آقایون سنی باطل و بیهوده بودن خواندن کتاب بخاری و صحیح مسلم رو ثابت کنم و این که به شما بفهمونم که هر روایتی که تو این دو کتاب نوشته رو باور نکنین و همچنین ابوهریره رو از راویان حدیث ندونین ابوهریره فقط چند روز هم صحبت پیامبر بوده و با این حال ۷۰۰۰ روایت کرده خداوکیلی چنین چیزی با عقل جور درمیاد
عمر كيست
((پیامبر اکرم در روز های آخر عمرشان به اصحاب دستور دادند تا برایشان کاغذ و فلمی بیاورند این بزرگوار فرمودند برایم
کاغذ و قلمی بیاورید تا برایتان چیزی بنویسم تا بعد از من گمراه نشوید در میا جمع عمربرخواست و بلند گفت نمی
خواهد بیاورید این مرد هذیان می گوید و در ادامه گفت برای ما کتاب خدا کافیست)).
1) صحیح بخاری باب کتاب العلم حدیث 4 ج1 ص 39 و باب مرض النبی(ص) بعد وفاته حدیث 4 ج6 ص11و12
2)صحیح مسلم آخر کتاب الوصیه ج3 ص 1257
3) تاریخ طبری حوادث سال 11 ج3 ص 193
4) تاریخ ابن اثیر حوادث سال 11 ج2 ص 320
منصفانه قضاوت کنید....
آیا این توهین به پیامبر اکرم نیست؟
آیا عمر از قرآن چیزی می دونست؟
اگر توهین به صحابه که به نطر شما کفر است پس توهین به پیامبر کفر نیست؟
جوابم رو بدید؟
خداوند کریم در قرآن می فرمایند : هرگز از روی هوا و هوس سخن نمی گوید و سخن او غیر از وحی نیست
نجم آیه 3و4
خدا میگه پیامبر غیر از وحی الهی حرفی نمیزنه عمر رو چه حسابی گفت که این مرد هذیان می گوید؟
چرا فرمانی که پیامبر داد عمر عمل نکرد؟
خداوند می فرماید: آنچه پیامبر دستور می دهد بگیرید و آنچه نهی می کند وا گذارید
حشر آیه 7
سوال:به نظر شما چرا عمر نذاشت که پیامبر وصیت کنه تا مردم گمراه نشن ؟
نکنه عمر می دونست که پیامبر چی قراره بگه ؟
پیامب در تمام طول عمرش می گفت به اهل بیت من متمسک شوید پیامبر بارها گفت که حق با علیست
اطاعت از او اطاعت از من است
احتمالا عمر از این می ترسید که نکنه پیامبر دوباره قصد تکرار کردن این سخنان رو داشته باشه
این واقعه ی تاسف بار توسط عمر در چهار روز فبل از وفات پیامبر اکرم رخ داد در تاریخ پنشنبه بیست و چهارم صفر اگر عمر اجازه ی نوشتن میداد مردم خصوصا جماعت سنی از این گمراهی آشکار در میومدند
شهادت مادرم زهرا افسانه نيست
خوبه یه سری به کتابای شما آقایون سنی بزنیم همون کتابایی که از قرآن بالاتر می دونین بعد از هربار ختم کردنش مراسم اجرا می کنین می خوام براتون ماجرایی رو نقل کنم که تو کتابای شما آقایون نوشته ((فاطمه زهرا (س) بر ابوبکر و عمر غضب کرد و آنقدر با آنها حرف نزد که فوت کرد تا شوهرش شبانه غسلش داد کفنش کرد دفنش کرد برجنازه اش نماز خواند و هیچکس را خبردار نکرد))
صحیح بخاری ج۵ ص۱۷۷/سنن بیهقی ج۶ ص۳۰۰/صحیح مسلم ج۳ ص۱۳۸۰/الکامل فی التاریخ ج۲ ص۱۲۶/المصنف ج۴ ص۱۴۱ /انساب الاشراف ج۱ ص۴۰۵
یه سوالی ازتون دارم . چرا فاطمه زهرا(س) بر این دونفر غضب کرد؟ چرا تا آخر عمرش با این دو نفر حرف نزد؟ مگه این دو نفر باهاش چیکار کردند که سرور زنان دو جهان و پاره ی جگر پیامبر در حالی که از آنها غضبناک و ناراحت و ناراضی بود از دنیا رفت؟ اگه این دونفر فاطمه(س) را نزدند پس چه کسی زد؟ اگر زد چرا این دونفر که شما از علی(ع) بالاتر میدونین از خانوم فاطمه زهرا(س) دفاع نکردندن
بهتر یه سند دیگه هم اضافه کنم ابن اب الحدید شرح نهج البلاغه ج۶ ص۵۰ نوشته جوری قنفذ در رو فشار داد که فاطمه زهرا بین در و دیوار قرار گرفت و محسن ۶ماهه اش به شهادت رسید و سقط شد .
خداوکیلی یه خورده انصاف به خرج بدین با این همه سند و مدرک حتما ماجرایی رخ داده که فاطمه زهرا(س) در سن ۱۸ سالگی به شهادت رسید.
باشه اصلا هرچی شما میگین!! حمله به خانه حضرت علی رخ داده ولی ابوبکر و عمر نبودند. عمر درب خانه حضرت زهرا رو به آتش نکشید. با غلافی که درونش شمشیر بود بر شکم دختر رسول خدا نزد.بر بازوی دختر پیامبر تازیانه نزد. چهل نفر نامرد دست علی رو نبستند.۳۰۰ نفر بی حیا به زور وارد خانه دختر رسول الله نشدند.
من برای نظر شما هیچ ارزشی قایل نیستم. برای همین به سراغ علمای خودتون میرم تا ببینم اونا چی میگن.
ابن ابی الحدید شرح نهج البلاغه ج۶ ص۱۳ :ابوبکر و چند نفر دیگه در سقیفه جمع شدند و به این نتیجه رسیدند که ابوبکر باید بعد از پیامبر خلیفه باشه باهاش بیعت کردند و بعد دامنه بیعت فراتر شد. بعد از شنیدن این خبر و رسیدن آن به گوش علی(ع) او فاطمه را سوار بر الاغی کرد و به درب خانه تک تک انصار و مهاجرین برد تا از آنها طلب یاری کرد تمامی مردم خطاب به فاطمه گفتند ای دختر رسول دیر آمده ای اگر زودتر از ابوبکر می آمدی باتو بیعت می کردیم در آن هنگام علی گفت آیا انتظار داشتیت جناز رسول الله را بدون غسل و کفن رها کنم و با آنها بر سر سلطنت به نزاع و کشمکش بپردازم؟ در آن هنگام فاطمه(سلام الله علیها) گفت:آنها کاری کردند که جزای آنهارا خدا خواهد داد.
چه کسی به خانه فاطمه(س) حمله کرد؟
روز بعد ابوبکر همه را در مسجد جمع کرد نگاهی به بیعت کنندگان انداخت علی(ع) و زبیر و جنر تن دیگر را ندید به عمر گفت خالد ابن ولید کجاست عمر گفت درآنجا نشسته است.(۱)آنگاه ابوبکر(۲) گفت(۳)عمر و ای خالد بن ولید برخیزید و به خانه علی(ع) بروید(۴)این دو رفتند و عمر به آنها دستور داده بود که علی را با بدترین وضع بیاورید و نزد من حاضر کنید(۵) و اگر از خارج شدن خانه خودداری کردند با آنهابه جنگ بپرداز(۶)(۷) پس آندو به همراه عده ای قابل توجه از انصار(۸)(۹) با شعلع ای از آتش روانه و برخانه علی(ع)و فاطمه(س) حمله ور شدندتا آنجارا به آتش بکشند همینکه عمر و اصحابش(۱۰)(۱۱) پشت درب خانه فاطمه جمع شدند و دف الباب کردند فاطمه فریاد زد یا رسول الله کجایی که ببینی بعد از تو این عمر چه بلایی بر سر ما آورد(۱۲) عمر گفت برای بیعت خارج شوید وگرنه خانه را با اهلش به آتش می کشم(۱۳)(۱۴)در این هنگام عمر دستور داد که هیزم حاضر کنید(۱۵) و خطاب به اهل گفت قسم به آنکه جان عمر در دست اوست (۱۶)خانه را با اهلش به آتش می کشم(۱۷) درآنگاه فردی بهش گفت آیا می دانی فاطمیه نیز در خانه است عمر گفت اگر باشد هم به آتش می کشم(۱۸)
)ابن ابی الحدید شرح نهج البلاغه ج6 ص 48با ذکر سند از ابوبکر جوهری از شعبی
2)السقیفه و الخلافه.عیدالفتاح عبدالمقصود.چاپ قاهره.ص14 به نقل از تاریخ طبری
3)اسماعیل ابن علی .ملک موید عمادالدین در گذشته سال 732 المختصرفی اخبا البشر چاپ مصر ج1 ص 156
4)همان کتاب بالا و در خمان صفحه و جلد
5)انساب الاشراف چاپ مصر ج1 ص 587 حدیث 587
6)المختصرفی اخبار البشر چاپ مصر ج1 ص 156
انشالله روز های آینده اسناد رو کاملا ارایه می کنم و ماجرای شهادت بیبی دو عالم رو بیشتر توضیح میدم
عمر و شراب
ابوطلحه زید ابن سهل در منزل خود مجلس شرابی تشکیل داد و ده نفر را دعوت کرد و همگی شراب نوشیدند.
اسامی آنها: ۱ابوبکر بن ابی قحافه ۲ عمر بن خطاب۳ابوعبیده ی جراح ۴ ابی بن کعب ۵ سهل ابن بیضا ۶ ابو ایوب انصاری ۷ابو طلحه ۸ ابو دجانه سماک بن خرشه ۹ ابوبکر بن شغوب ۱۰ انس ابن مالک
ابن حجر در ص ۳۰ ج ۱۰ فتح الباری/امام احمد حنبل ص۱۸۱و۲۲۷ ج ۳۰ مسند/ جلال الدین سیوطی ص ۳۲۱ ج ۲ درالمنثور/طبری ص ۲۴ ج۷ تفسیر/بیهقی ص۲۸۶و۲۹۰ سنن
امیدوارم همین تعداد سند برای اثبات شراب خواری عمر و ابوکر کافی باشه البته باز اگه نگین آدرس اشتباه هستش
همونجور که گفتم و علمای خودتون نوشتن که ابوبکر و عمر در مجلسی شراب نوشیدند.
آیا باز هم از این دو آدم دفاع می کنین تاحالا دلایلی براتون آوردم که متوجه بشین که نه عمر شایسته ی جانشینی پیامبر رو داره و نه ابوبکر شما که بسیاری از آیات رو شان نزولشون رو به این دو نفر نسبت میدین جواب من رو بدین
سوالی کوچک ؟ آیا این دو تا به حال به قرآن نگاهی انداخته اند؟
قبول آره این دو قرآن خوان بودن اگه بودن پس چرا به این آیه از قرآن که پیرامون نهی شراب است توجهی نکردن ؟ای اهل ایمان شراب قمار و بت پرستی تماما پلید و از عمل شیطان است و از آن دوری کنید ماعده ۹۰
ابوبكر كيست
می خوام یکی از بی اهانت هایی که جناب ابوبکر نسبت به جانشین رسول خدا داشتن رو ذکر کنم
ابن ابی الحدید در شرح نهج البلاغه ی خودش نوشته ابوبکر همچین حرفی به آقا علی(ع) زده
علی مانند روباهی است که شاهدش دم آن است بسیار فریبکار است او مانند زنی فاحشه است.
خداوکیلی آقایون سنی رو چه حسابی ابوبکر رو بهترین آدم و اولین کسی که بعد از پیامبر به بهشت میره قبول دارین؟
علمای شما میگن توهین به خلفای راشدین کفر محسوب میشه چرا؟ چون اونا اصحاب پیامبر هستند
حالا وقتی ابوبکر به حضرت علی همچنین حرفی رو زده شما چرا اون رو کافر نمی دونین؟ مگه علی از اصحاب رسول خدا نبود مگه داماد رسول خدا نبود مگه جانشین رسول خدا نبود پس چرا ابوبکر همچین حرفی زد. اگه حرف شما درست باشه پس کافر بودن ابوبکر اثبات شد.
ابوبکر رو منبر به علی روباه گفته و به فاطمه(س) گفته دم روباه آیا این توهین به دختر رسول خدا نیست.
مگر آن آیه از قرآن رو نخوندین که خدا اهل بیت رو از هر گناهی مبرا دونسته
انما یرید لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهرکم تطهیرا
اگر علي نبود عمر هلاك ميشد
عمرهفتاد مرتبه در مکان های مختلف گفته لولا علی(ع) لهلک عمر : اگر علی(ع) نبود عمر هلاک میشد
اسناد:ابنحجر عسقلانی ج۲ ص ۸۰۹/ابن اثیرجزری ج۴ ص ۶۳۰/ جلال الدین سیوطی در ص ۶۶ تاریخ الخلفا/سبط ابن جوزی در ص۸۵و۸۷تذکره/خطیب خوارزمی در ص۴۸و ۶۰ مناقب/ینابیع الموده باب ۱۴/ ابن ابی الحدید ص۲ ج۱ شرح نهج البلاغه/علامه قوشچی ص۴۰۷ شرح تجوید/
با این همه سند و مدرک که خود عمر گفته اگر علی نبود من هلاک میشدم شما چرا چسبیدین به عمر برین سراغ کسی که نذاشت عمر هلاک بشه با این که عمر به خانه اش حمله کرد و همسرش رو به شهادت رسوند
باور کنید خدا عذاب سختی برای کتمان کنندگان حق قرار داده وای بر شما که با این همه سند و مدرک باز هم لجبازی می کنین تمام شما عالمان سنی باعث گمراه شدن مردمتون شدین
(( ما راه راست را نشان دادیم خواه شکر گذار باشند خواه کفران نعمت کنند ))
پیامبر اسلام وصی٫جانشین و امام بعد از خودرا معرفی کردند:
دلیل اول:بعد از اینکه سه سال از بعثت پیامبر اکرم گذشت آیه ای بر ایشان نازل شد که خداوند در آن فرموده بود
ای پیامبر کار تبلیغ و رسالت خود را آشکارا و از دعوت خویشاوندان خود شروع کن
(( وانذر عشیرتک الاقربین)) شعرا ۲۱۴
پیامبر اکرم عموها و عمو زادگان خود را دعوت کردند و طعامی تدارک دیدند بعد از صرف غذا
مجلس را برای ابلاغ سخن خدا آماده کردند و فرمودند: من از جانب خدا به پیامبری مبعوث شده ام
اولین کسیکه به من ایمان بیاورد بعد از من جانشین وصی و امام بر مردم خواهد بود و تنها کسی که در آن شب ایمان خودرا به رسول خدا در حضور دیگران اعلام کرد حضرت علی(ع) بود.
این ماجرا در کتب آقایون سنی هم ذکر شده :
مستدرک الصحین ج۳ صفحه ۱۳۶و۴۱۵ /صحیح ترمذی ج۲ ص۳۰۱/کنز العمال ج۶ص۴۰۰
دلیل دوم:در غزوه تبوک پیامبر اکرم به علی(ع) فرمود آیا خشنود نمی شوی که تو نسبت به من به منزله ی هارون برای موسی باشی جز اینکه بعد از من پیامبری نیست . یعنی همانگونه که هارون وصی و جانشین بلافصل حضرت موسی بود تو نیز خلیفه و جانشین من هستی
تاریخ طبری ج۲ص ۶۲-۶۳ /مسند حمبل ج۱ص۱۱۱ /شرح نهج البلاغه ج۱۳ص۲۱۰-۲۱۲
دلیل سوم:در سال دهم حجرت رسول خدا به هنگام برگشت از حج الوداع در سرزمینی به نام غدیر خم علی علیه السلام را در میان جمعیتی انبوه به عنوان ولی مسلمانان و مومنان معرفی کردند و فرمودند ((من کنت مولی فهذا علی مولاه))۱ .و ایشان قبل از آن فرمودند ا((الست اولی بکم من انفسکم))۲ یعنی: ای مردم آیا من ازخودشما بر شما اولی و مقدم تر نیستم.و سپس فرمودند هرکس من مولای او هستم این علی مولای اوست رسول خدا سه بار این جکله را تکرار نمودند۳ . در این موقع تعدادی از حاضران به حضرت علی تبریک گفتند که در میان آنها ابوبکر و عمر هم بودندعمر به امیر مومنان فرمود ((برتو گوارا باد ای پسر ابی طالب تو مولای من و مولای هر مرد و زن مسلمان گشتی ۴
آری اینها فقط تعدادی از دلایلی هستند که ما به وسیله ی آن جانشین پیامبر وصی و بر حق بودن علی(ع) رو به اثبات می رسونیم.
۱) صحیح ترمزی ج۵باب ۲۰ ص ۶۳۳ حدیث۳۷۱۳ /صحیح ابن ماجه ج۱ص۴۳ حدیث ۱۱۶ و...
۲)صحیح ابن ماجه ج ۱ص ۱۱۶ /مسند احمد ج۴ ص ۲۸۱ /مستدرک صحیحین ج۳ ص ۱۱۰ و...
۳)تاریخ مدینة دمشق ج ۴۲ ص ۲۲۹و ۲۲۸و ...
۴)مسند احمد ج ۴ ص ۲۸۱/ابن اثیر در نهایه ج ۵ ص ۲۲۸ /تاریخ بغداد ج۸ ص۲۹۰ و ...
منبع اصلي :
http://amiralmomenin12.loxblog.com